آموزش و پرورش دانش آموزان نابینا و نیمه بینا

آموزش و پرورش دانش آموزان نابینا و نیمه بینا

دانش آموزان نابینا و نیمه بینا عمده اطلاعات خود را از طریق تجربه کردن حس لامسه و تا حدودی دیگر از طریق شنوایی بدست می آورند

نکاتی چند در آموزش و پرورش کودکان و دانش آموزان نابینا و نیمه بینا

     ۱- توجه کامل به تفاوت های فردی در کلاس و آموزش انفرادی :

    معلم تمام تفاوت های فردی دانش آموز نابینا اعم از میزان نارسایی  نابینایی، سن وقوع نابینایی، سوابق و وضعیت خانوادگی، تفاوت های هوشی و مسایل و ویژگی های فردی کودک را باید در نظر داشته باشد.

     ۲- تدارک اشیا» و وسایل ملموس در برنامه های آموزشی:

    افراد نابینا اطلاعات و دانش خود را عمدتا از طریق شنیدن و لمس کردن تحصیل می نمایند. لذا ضروری است که به هنگام آموزش حتی الامکان اشیا» و وسایلی که قابل لمس باشد در اختیار آنان قرار گیرد.

     ۳- توجه به کلیت و جامعیت برنامه های آموزشی :

     معلم در جهت آشنا نمودن دانش آموزان نابینای خود با مسائل و واقعیت های محیط خارج لازم است در تدارک برنامه های آموزشی به تجارب هماهنگ و یک پارچه و رابطه امور نسبت به هم توجه داشته باشد. یعنی به  جای صحبت کردن از یک اداره واحد، از تعداد واحدهای شهر صحبت کند و به جای بحث روی یک چیز از یک واحد از کل واحد بحث کند. یعنی به یکپارچگی و کلیت موضوعات توجه داشته باشد.

     ۴- ایجاد محرک ها و انگیزه های فوق العاده :

     والدین در منزل و معلم در کلاس و مدرسه بایست برای حرکت و فعالیت های مختلف ذهنی و بدنی کودک انگیزه ها و محرک هایی را ایجاد نمایند و یا با برنامه ورزشی مطلوب زمینه ظهور چنین انگیزه هایی را فراهم کنند. چون کودک نابینا اشیا» را نمی بیند لذا برای به دست آوردن آن ها تلاش هم نمی کند لذا انگیزه لازم را برای  برخورد با آن ها ندارد که این خود منجر به این می شود که تعامل کودک با محیط فیزیکی کم شود و نتیجه آن ضعف فعالیت های مطلوب ذهنی است.

آموزش کودکان مبتلا به اختلالات بینایی

     محیط و مشکلات، یادگیری درسی ایجاد می کند . اکثر کارشناسان آموزشی معتقدند که تغییراتی مورد احتیاج است تا این گونه کودکان را بتوان در کلاس های عادی آموزش داد.نکته مهم این که این گروه از دانش آموزان با توجه به اینکه ممکن است کاملا نابینا باشند یا مقدار خیلی کمی از بینایی آن ها باقی باشد لذا به سایر روش های حسی متکی هستند.

۴ نوع آموزش برای نابینایان در نظر گرفته شده است:

۱- بریل :

     این روش توسط لوئیس بریل که خود نابینا بود ابداع شد و سیستم مخصوص را برای آموزش نابینایان اختراع و معرفی کرد. در این روش یادگیری و خواندن حروف و کلمات از راه لمس از روی کاغذهای مخصوص که توسط دستگاه به صورت
برجسته ای نوشته شده است انجام می گیرد.

     خواندن از طریق بریل به حافظه مربوط می شود و مشکل تر است و مدت زیادی طول می کشد و به شکل چندین کلمه در یک زمان که توسط افراد عادی انجام می شود امکان ندارد و به علت قطور بودن کاغذها جای بیشتری را اشغال می کند. دستگاه های مختلفی از این روش وجود دارد.

     اساس دستگاه بریل عبارت است از یک تا شش کانون چهار گوش که برحسب تعداد کلمه به درجه یک یا درجه دو تقسیم می شود . در نوع درجه یک کلمات شکستگی نداشته و درشت و کامل است. لذا یادگیری به آسانی صورت می گیرد چون نوشته ها لغوی است ولی در نوع درجه دو تعداد زیادی کلمات به شکل های کوچک و ریز به کار رفته است و لذا خواندن و نوشتن به سرعت انجام نمی گیرد.

دانش آموزان نابینا و نیمه بینا اطلاعات و دانش خود را عمدتا از طریق شنیدن و لمس کردن تحصیل می نمایند  با این تشابه و تفاوت که مشکل وارونه خواندن و نوشتن کلمات و حروف برجسته در روش بریل درست همان مشکلی است که در هجی کردن کلمات در افراد عادی دیده  می شود و مسلما وقت بیشتری می گیرد و خواندن کند تر انجام می شود و احتیاج به حافظه قوی و سالم تمرکز حواس دارد. این سیستم برای کسانی لازم است که قادر به خواندن کلمات درشت نیستند.

۲- استفاده از بینایی موجود:

     با توجه به مشکلاتی که در نوع بریل وجود دارد حتی الامکان سعی می شود از باقی مانده بینایی حداکثر استفاده به عمل  آید . جلو آوردن کتاب، به کار بردن عدسی از این دسته هستند. به کار بردن عینک و عدسی های قطور باعث اذیت چشم می شود.

لذا دو روش زیر مناسب تر است:

     – به کار بردن کتاب های مخصوص با حروف  درشت که توسط چاپخانه های مخصوص این کتاب ها در دسترس افراد قرار می گیرد و مشکل سنگینی و قطور  بودن وحجیم بودن کتاب مشکلی است که در بریل وجود دارد.

      – بزرگ نشان دادن حروف و کلمات توسط عینک، ذره بین، اسکن یا تلویزیون مدار بسته که باعث ایجاد تصویر بزرگ در تلویزیون می شود. تلویزیون مدار بسته از ابزارهای کمکی است که برای نابینایان استفاده می شود . این دستگاه ترکیبی از دوربین ویدئویی است و برای بزرگ کردن آن چه در کتاب ها و روزنامه ها نوشته شده به کار می رود و کار آن برای نوشتن نامه و چک و انجام بعضی از هنرهای دستی است.

۳- آموزش گوش دادن :

     یکی از روشهای یادگیری در نابینایان آموزش و  عادت به گوش دادن است و این روش به وسیله نوارهایی که از قبل ضبط شده برای همه نوع مکالمات آماده نیست با اینحال دانش آموزان نابینا و نیمه بینا نیاز فراوان به تمرین مهارتهای گوش کردن هستند.

۴- آموزش فعالیت و زندگی مستقل:

     که نابینا بتواند برای  خود زندگی مستقلی داشته و احتیاج به دیگران نداشته باشد که از اهمیت خاصی برخوردار است.

     برای این نوع آموزش دو روش جهت یابی جسمانی و روانی پیشنهاد شده است.

     – در روش جهت یابی روانی که در آن از وجود نقشه های برجسته مربوط به محیطی که شخص نابینا در آن حرکت می کند استفاده می شود یا از طریق بازنمایی های ذهنی عمل می کند.

یکی از روش های مرسوم آموزش فضای خانه است که باید دست کودک را گرفته و تمام فضای خانه را به آن ها گوش زد کرد و پستی و بلندی ها را به آن ها نشان داد تا نحوه تردد در منزل و پله و …. را از طریق تجسم فضایی دریابند.

روش جهت یابی جسمانی در ۴ نوع مختلف صورت می گیرد:

     الف) راهنمای انسانی که اجبارا شخص را وابسته می کند.

     ب) سگ راهنما و مشکل استفاده از سگ، آموزش سگ و مواظبت و مراقبت که مشکلاتی دارد و این سگ ها غالبا سریع حرکت  می کنند و قوی هیکل هستند و به خصوص برای کودکان قابل استفاده نیستند.

     ج) عصای دستی که شخص برای تشخیص موانع و پستی ها و بلندی ها استفاده می کند.

     د) استفاده از عصا و وسایل الکترونیکی که برای تشخیص و موانع استفاده می شود یکی از این دستگاه ها عصای لیزری است که ۳ نوع نور مادون قرمز را به بالا و پایین و جلو ساطع می کند و وقتی به مانع برخورد می کند به صدا تبدیل
می شود.

     ۱) زیر و بمی صورت اندازه شی را نشان می دهد.

     ۲) بلندی صوت اندازه شی را تعیین می کند.

     ۳) وضوح صوت طرح و زمینه را مشخص می کند و اگر زمینه سفت باشد صدا مشخص است واگر نرم باشد صدا مبهم است.

     دستگاه های الکترُ سونیک که به دور سر  کودک نابینا وصل می شود و کودک از همان ابتدا آشنایی با محیط را به وسیله انواع صداهای دستگاه احساس می کند و به یاد  می آورد .

     اپتا کرن دستگاهی است که دارای دوربینی است که نوشته را تبدیل به امواج می کند و بالاخره ماشین خواندن kurzweil که توسط کامپیوتر نوشته ها تبدیل به صدا می شود.

     استفاده از سیستم های تلویزیونی برای نابینایان نسبی با دوربین های مخصوص و دستگاه های بررسی و دقت که برای کودک و آموزگار در کلاس های درسی مخصوص انجام می شود و نیز آموزش کار و حرفه که نابینایان اعتماد به نفس پیدا کرده و خود را برای زندگی مستقلی آماده می کنند. طبق آمار وزارت آموزش و پرورش امریکا از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۶ یک سوم نابینایان طبق این روش آموزش دیده اند.

     یکی از روش های آموزش الکترونیک طراحی سیستم های رایانه ای است که برای نابینایان عمل می کند و این سیستم ها طوری طراحی می شوند که هزاران کتاب را به صورت الکترونیکی و یا خط بریل و یا به صورت گویا در اختیار نابینایان قرار می دهند.

     نمونه بریل دارای نمایشگر لمسی بریل، مبدل به خط نابینایی و سامانه کمک آموزشی گویا است .

     برنامه های کامپیوتری و نرم افزارهایی هم برای نابینایان طراحی شده اند که شامل :

     ۱- نرم افزار چاپگر بریل و یا ترجمه بریل

     ۲- نرم افزار تشخیص حروف دیداری .

     این دستگاه متون اسکن شده را تبدیل به اطلاعات قابل استفاده از طریق کامپیوتر می کند و به فرد این امکان را می دهد که با خروجی های صوتی مطالب را گوش دهد.

   روش ها و پروژه های مختلفی برای آموزش بهتر کودکان نابینا طراحی شده است که از آن جمله می توان:

     ۱ )- پروژه ( EATT) که برای افزایش انگیزه است.

     ۲ )- آموزش روش های یادگیری خود نظم بخش یا  خود سامان ده.

     ۳ )- آموزش مهارت های اجتماعی به نابینایان .

۱- پروژه EATT در دو مرحله اجرا می شود:

     -نخست انگیزش برای کار با کامپیوتر که انگیزش افراد نابینا را برای کار با وسایل الکترونیکی و تکنولوژی روز افزایش می دهد.

     -دوم انجام مهارت های اساسی توسط یاد گیرندگان به طور مستقل؛

۲ -آموزش روش های یادگیری خود نظم بخش:

     این روش فواید زیادی برای بالابردن سطح پیشرفت تحصیلی کودکان نابینا دارد.

     اصولا آموزش روش های یادگیری خود نظم بخش برای افراد عادی به اثبات رسیده است.

     زیمرمن می گوید برای این که خود نظم بخشی در دانش آموزان ایجاد شود یا رشد کند دانش آموزان باید فرصت هایی را برای تمرین این راهبردها داشته باشند.

     او پیشنهاد می کند که تکلیف خانگی برای این کار ارزشمند است زیرا برای دانش آموزان فرصت های مطالعه مورد نیاز را فراهم می کند. از نظر زیمرمن مهارت های خود نظم بخش از طریق منابع اجتماعی از قبیل والدین، معلمان و فعالیت های آموزشی به دست می آید.

     پاول و اسمایلی معتقدند که خود نظم بخشی افزایش نمی یابد مگر آن که به بافت اجتماعی که خود نظم بخشی در آن  ایجاد شده و مورد حمایت قرار گرفته است توجه گردد. تغییرات مورد نظر نه تنها باید در فرایندهای شخصی یا درون فردی صورت گیرد بلکه تغییر در فرایندهای اجتماعی یا بین فردی هم لازم است.

     نیدورا دو معیار مهم و لازم در هنگام بازبینی یا خویشتن نگری را مداومت و مجاورت بیان می کند.

     مداومت یعنی رفتار بر یک پایه مداوم مورد بازبینی قرارگیرد و مجاورت خود بازبینی یعنی مشاهده رفتارهای یادگیری از نظر زمانی به زمان وقوع واقعی آن رفتار نزدیک باشد.

     مورگان ملاحظه کرد دانش آموزانی که در زمینه دستیابی به اهداف فرعی به خود بازبینی مشغول می شوند از نظر نمره های امتحان یک درس بهتر از دانش آموزانی بودند که یا در زمینه زمان مطالعه یا فعالیت های مطالعه یا اهداف درازمدت به خود بازبینی پرداختند.

     کوواک معتقد است در حالی که بازبینی زمان یا فعالیت های مطالعه ممکن است توجه یاد گیرنده را از مولفه های مهم خود نظم بخشی یعنی بازبینی پیشرفت در جهت اهداف منصرف کند.

     گرین برگ و ونیستین نشان دادند که بازبینی زمان مطالعه فقط زمانی موثر است که به عنوان یکی از مولفه های طرح کلی خود نظم بخشی یادگیری خود نظم بخشی را در دانش آموزان نشان می دهد.

     هم چنین پینتریچ در ارتباط رابطه بین باورهای انگیزشی با مهارت های خود نظم بخشی خلاصه نتایج تحقیقات خود را به این صورت آورده است.

  1. خود کارامدی رابطه مثبتی با یادگیری خود نظم بخشی دارد.
  2. باورهای ارزش تکلیف ارتباط مثبتی  با یادگیری خود نظم بخشی دارند.
  3. انتخاب جهت گیری هدفی با راهبردهای یادگیری خود نظم بخشی سازگار تر است.

     دمبوواتن با توجه به تحقیقات موجود و براساس مولفه های  خود نظم دهی زیمرمن راهکارهایی را جهت آموزش خود نظم بخشی تحصیلی و خود کارامدی در دانش آموزان دبیرستانی معرفی می کند. این راهکارها بطور خلاصه از این قرار هستند:

     الف- به منظور ایجاد، افزایش یا حفظ رفتارها و باور ها ی انگیزشی می توان از روش هایی نظیر هدف گذاری، خود تقویتی، مثبت اندیشی استفاده کرد.

     ب- به منظور آموزش روش های یادگیری باید آموزش راهبردهای شناختی را به دانش آموزان یاد داد. از جمله رویکردهای مهم در این رابطه آموزش مدل پردازش اطلاعات به دانش آموزان و نیز آموزش راهبردهایی مثل مرور دهی، بسط، سازماندهی و آموزش روش های مطالعه کردن را باید به دانش آموزان یاد داد.

     ج- برای آموزش مدیریت زمان باید دانش آموزان را از اهمیت برنامه ریزی زمانی، اتلاف وقت و تاثیر جدول زمانی آگاه کرد.

     این کار از طریق بحث با همسالان، تدوین جدول هفتگی زمانی، ارزیابی و تجدید نظر در آن با استفاده از کمک دوستان و یا همسالان صورت می گیرد. بهبود مدیریت زمان با پاسخ به این سوالات انجام می شود که چگونه از وقت خود استفاده کنیم؟ و چگونه می توانیم در کنترل اوقات خود بهبودی ایجاد کنیم .

۴ -کنترل محیط اجتماعی :

     برای این منظور لازم است که مهارت های اجتماعی دانش آموزان در کلاس افزایش یابد. دمبوواتن توصیه می کند که ترویج الگوهای همکاری، خود کنترلی، بخشش، تشویق فعالیت های گروهی، تمرین ایفای نقش درکلاس، استفاده از تقویت مثبت برای حفظ و افزایش رفتارهای همکارانه، روش هایی نظیر آموزش خود می تواند مشوق خودگردانی دانش آموزان در این زمینه باشد.

۵- کنترل فیزیکی :

     باید از دانش آموزان خواست تا محیط های مختلف را برای خود درجه بندی کنند و بهترین محیط ها را برای خود تعیین کنند و بگویند برای تغییر محیط های مطالعه خود باید چه کار کنند و برای  غلبه بر حواس پرتی از چه راهبردهایی استفاده کنند.

۶- عملکرد یا خود بازبینی:

     آموزش باید به گونه ای باشد که دانش آموز بداند برای بهبود عملکرد خویش چگونه از فرایندهای خود نظم دهی استفاده کند . این کار از طریق تدوین اهداف برای خویشتن، ارزیابی پیشرفت در جهت دستیابی به اهداف و ایجاد تغییرات لازم در فرایند صورت می گیرد. یکی از راهبردهای مهم این است که فرد در هنگام مطالعه از خود سوال کند تا بفهمد چه قسمت هایی را یاد گرفته و چه قسمت هایی را یاد نگرفته برای خود بازبینی مطالعه روش های متفاوتی وجود دارد که از آن جمله می توان روش مطالعه مشارکتی و روش تدریس دو جانبه را نام برد.

     دانش آموزان نابینا چندین خصلت یادگیری دارند که با عملکرد منفی آن ها در کلاس در ارتباط است. این گروه درباره فرایند و روش راهبردهای یادگیری دانش خوبی ندارند. هم چنین نمی دانند به چه طریق مطالعه کنند و چگونه بر مطالعه خود نظارت داشته باشند و چطور در حین مطالعه از خود سوال بپرسند.

     روس انتونی پنج مداخله آموزشی را برای دانش آموزان نیمه بینا و نابینا که منجر به یادگیری مهارت های شناختی و فراشناختی و افزایش عملکرد تحصیلی آن ها می شود شناسایی کرد. این مداخله ها شامل موارد زیر است.:

۱- تلاش برای افزایش خود پنداره مثبت و انگیزه در این گروه؛

     وی معتقد است برای افزایش خود پنداره انگیزش دانش آموزان نابینا معلم باید در فعالیت های دانش آموزان مشارکت داشته باشد و در طول دوره با آن ها  ارتباط برقرار کند و در زمان مناسب بازخورد مساعد به آن ها بدهد.

۲- آموزش راهبردهای یادگیری؛

     با توجه به این که دانش آموزان نابینا در مهارت های شناختی و فراشناختی از  قبیل بسط و سازماندهی و نظارت مشکل دارند آموزش این راهبردها هم عملکرد دانش آموزان نابینا را در استفاده از این راهبردها افزایش می دهد و هم منجر به عملکرد تحصیلی بهتر در این گروه می شود.

۳- استفاده از نظریه طرح واره ها برای یادگیری مطالب:

     دانسته های کمی درباره اثر بخشی استفاده از شیوه های خود آموزشی در ارتباط با دانش آموزان نابینا وجود دارد اما همین تحقیقات کم هم حاکی از تاثیر مثبت روش های شناختی وجود آموزش بر روی بالا بردن توانایی نوشتن درک مطلب و عملکرد بهتر تحصیلی است.

 ۴- ترکیب تکنیک های رفتاری با روش های خود آموزشی:

     چهارمین مداخله آموزشی که بر روی عملکرد تحصیلی نابینایان اثر دارد روش های خود نظم بخشی است.

     یاد گیرندگانی که دارای یادگیری موثر هستند شناخت خود را نظم می دهند و هم این که برنامه ریزی دارند و برفعالیت خود  نظارت می کنند و خود ارزیاب هستند دانش آموزان نابینا در فرایند یادگیری خود منفعل هستند و لذا با آموزش راهبردهای خود نظم بخشی در فرایند یادگیری فعال می شوند و هم این که به عملکرد تحصیلی بهتری می رسند.

 ۵- فراهم کردن فرصت هایی برای اکتساب و نهادینه کردن و تعمیم مهارت یادگیری

     علاوه بر آموزش مهارت های یادگیری باید شرایطی فراهم شود تا این راهبردها افزایش یافته و تعمیم یابد و نهادینه شود.

     وان روس و انتونی در پژوهشی تحت عنوان شناخت و فراشناخت در نابینایان دریافتند که استفاده از استراتژی های فراشناختی باعث افزایش عملکرد فرد در زمینه های مختلف خود انگیزشی، خود مفهومی، خود کفایتی و اکتساب فرایند های شناختی می شود.

     این مطلب در پژوهشی تحت عنوان فرایند شناختی و یادگیری اکتشافی در نابینایان دریافت که خودآموزی یا خود نظم دهی باعث گسترش فرایندهای ادراکی، تسهیل انتقال مهارت های شناختی، تسهیل فرایندهای حل مساله و ازدیاد توجه و دقت می شود.

 جون دانش آموزان نابینا و نیمه بینا  متکی بر حس شنوایی و لامسه هستند ویلیام و کارول هالی معتقدند که ریاضیات و علوم تجربی به دلیل این که به صورت دیداری ارائه می شوند موضوع مشکلی برای دانش آموزان نابینا می باشند و هم چنین ویلیام و همکارانش در پژوهشی تحت عنوان مدلی برای بهبود تدریس علوم تجربی برای دانش  آموزان نابینا دریافتند که محیط خارج از کلاس درس و محیط طبیعی که عناصر طبیعت در آن وجود دارد برای تدریس علوم تجربی برای دانش آموزان نابینا خیلی موثر است.

     چون معلمان و دانش آموزان ادراک بهتری نسبت به این محیط ها نشان می دهند لذا محیط خارج از کلاس درس منجر به کسب بهتر دانش می شود و دانش آموزان که خارج از کلاس آموزش دیده بودند عملکرد بهتری داشتند وی دلیل این امر را مشارکت چندین حس در یادگیری در محیط های طبیعی می داند.

     و این دانش آموزان در محیط طبیعی از سایر حواس خود مثل شنوایی، لامسه، بویایی و چشایی استفاده می کنند.

ویلیام و همکاران نتایج تحقیقات خود را این گونه خلاصه کردند:

     ۱- معلمانی که دانش آموزان عادی را درس می دهند بیشتر از راهبردهای یادگیری مناسب دانش آموزان نابینا آگاه هستند.

     ۲- معلمان دانش آموزان نابینا بهتر می توانند محتوی علوم تجربی را به دانش آموزان نابینا انتقال دهند.

     ۳- دانش آموز نابینا برای یادگیری سطح بالاتر باید در کار خود نظم نشان دهد.

     برنامه آموزش خود نظم بخشی که شامل ۶ بخش است و از کارهای دمبورایتون و مدل زیمرمن گرفته شده است :

     ۱- بخش اول آموزش انگیزه .

     ۲- بخش دوم روش یادگیری .

     ۳- بخش سوم آموزش خودبازبینی.

     ۴- بخش چهارم مدیریت زمان.

     ۵- بخش پنجم مدیریت مکان.

     ۶- بخش ششم رفتار کمک طلبی.

دانش آموزان نابینا و نیمه بینا اطلاعات و دانش خود را عمدتا از طریق شنیدن و لمس کردن تحصیل می نمایند این آموزشها میتواند به توسعه تاب آوری ایشان کمک شایانی بنماید

اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

سرخط خبرها