سمنها یا سازمانهای مردم نهاد و غیر دولتی به عنوان نمودی از توسعه سیاسی و اجتماعی در قالب گروههای مختلف اعم از صندوقهای خیریه در روستاها تا نهادهای بزرگتری همچون پزشکان بدون مرز و صلیب سرخ جهانی همگی به صورت داوطلبانه، غیر انتفاعی و مستقل از دولتها و در راستای آسیب شناسی چالشها و پاسخ به دغدغههای جوامع بر مبنای پاسداری از ارزشهای انسانی شکل گرفته اند.
سمنهایی که زاییده بطن جامعه بوده با برخورداری از خاستگاه مشترک فرهنگی و اجتماعی با شهروندان جامعه، برای حضور و فعالیت آنها در جامعه نسبت به نهادهای دولتی بستر مناسبتری فراهم میباشد؛ که این بستر مناسب اجتماعی به سمنها ظرفیت بالقوه فراوانی برای حضور اثر بخش در جامعه و پیشقدم شدن آنها در مسیر تغییرات و اصلاحات اجتماعی بخشیده است.
اما با توجه به قدرت سیاستگذاری و اجرایی بیشتر نهادهای دولتی نسبت به سمنها، در کشور ما همواره فعالیت و عملکرد آنها تحت الشعاع سیاستها و اقدامات دولت بوده از این رو سمنها برای پیشبرد اهداف خود تعامل و همکاری دو سویهای با ملت و دولت را برگزیده و به عنوان پل ارتباطی بین مردم و دولت سعی میکنند تا با شناسایی نیازهای جامعه و انتقال آنها به دولت و همچنین نظارت بر عملکرد نهادهای دولتی، آنها را در پاسخگویی به این نیازها همراهی و همکاری نمایند.
از سوی دیگر نهادهای دولتی میتوانند با توجه به حضور داوطلبانه نخبگان و دغدغهمندان جامعه در سمنها و برخورداری آنها از اعتماد عمومی از این سرمایه اجتماعی به عنوان عصای دست خود برای جلب مشارکت عمومی در جهت حضوری کارآمد برای حل مشکلاتی همچون بحرانها استفاده نمایند.
بحرانها از اصلیترین مشکلاتی هستند که بیش از هر زمان دیگری بهرهگیری از ظرفیتهای سمنها را برای جامعه و دولت به یک ضرورت تبدیل کرده است.
بحرانهایی نظیر حوادث طبیعی و غیر طبیعی و یا جنگ و بیماریهایی نظیر کرونا و حتی آسیبهای اجتماعی که در چند دهه اخیر در کشور ما هزینهها و صدمات فراوانی در ابعاد مختلف اعم از مادی و معنوی بر دولت و جامعه تحمیل کردهاند و به دلیل حجم بالای صدمات و تلفات همواره از چالشهای مدیریتی در کشور ما به شمار رفته اند با توجه به گستردگی بحرانها و بار مالی سنگین آنها و همچنین محدودیت منابع انسانی نهادهای دولتی غالبا دولتها به تنهایی و بدون همراهی افراد جامعه قادر به مقابله و حل آنها نخواهند بود از این رو در مواجهه با بحرانها همواره گروههای مختلف مردمی به صورت خودجوش و یا نیمه سازماندهی شده در کنار نهادهای دولتی قرار میگیرند.
سمنها نیز در چند سال اخیر در بحرانهای مختلف در کنار دولت و مردم به ایفای نقش پرداخته اند، اما با بررسی رفتار جمعی نهادهای دولتی و مردم داوطلب در زمان بروز بحرانها میتوان به این نکته پی برد که سمنها هنوز از تمامی ظرفیت بالقوه خود برای سازماندهی نیروهای داوطلب و اثربخشی اقدامات دولت در مواجهه با بحران استفاده نبرده اند.
به عنوان مثال در یکسال گذشته در بحران آتش سوزی زنجیرهای جنگلها در کشور داوطلبان زیادی بدون هیچ گونه آموزش و تجهیزات مناسب در محل آتش سوزی حضور یافته و اقدام به خاموشسازی آتش نمودهاند عملی که ممکن بود هم سلامتی و جان مردم و هم محیط زیست را بیشتر از پیش به خطر بیندازد یا در مقابله با جدیدترین چالش مدیریتی کشور یعنی کرونا در چند ماه اخیر شاهد بودهایم که در شهرهای مختلف جوانان و نوجوانان زیادی بدون آنکه از ماهیت مواد شیمیایی و ضدعفونیکننده اطلاعی داشته باشند به ضدعفونی معابر مشغول بوده اند.
بدون شک حضور این افراد که در رابطه با ابعاد و ساز و کار مقابله با بحران پیش رو آموزشهای کافی را ندیدهاند خود میتواند زمینه ساز شکلگیری بحران دیگری شود.
در حالی که سمنها میتوانستند حتی قبل از وقوع بحران و در مرحله پیشگیری از بحران با توجه به برخورداری از مولفههایی همچون اعتماد عمومی، با آموزش و اطلاعرسانی به مردم یا تهیه تجهیزات و رهبری گروههای مختلف مردمی در زمان بحران ضمن کمک به ایمن ماندن این مردم و کاستن از صدمات و هزینههای ناشی از بحران، باعث تسریع در حل آن نیز شوند.
از اصلیترین موانع تبدیل ظرفیت بالقوه سمنها به بالفعل در کشور به خصوص در زمان بحرانها میتوان به عدم حمایت مالی سازمانهای دولتی، عدم بسترسازیهای دولتی و قانونی برای حضور سمنها در جامعه و همچنین عدم توجه رسانههای دولتی برای انعکاس فعالیت و عملکرد سمنها در جامعه اشاره کرد.
از این رو با توجه به ظرفیت سمنها در بسیج نیروی انسانی و افکار عمومی برای حضور موثر در عرصههای مختلف بویژه مقابله با بحران ها، تسهیل شرایط فعالیت و حضور سمنها در جامعه یک ضرورت به شمار میآید که دولت با بستر سازیهای مناسب میتواند از این سمنها به عنوان عصای دست خود در زمان بحرانها بهره ببرد.